تا حالا یه بی ناموس دلقک رو از نزدیک دیدید؟
صبح خیلی خیلی زود داشتیم صبحانه می خوردیم با هم اتاقی هام (به ترتیبی که در عنوان ذکر شد!) گفت آرزو دارم که یه بار با خیال راحت شیر بخورم چون به لاکتوز حساسیت دارم ...
واقعا تا حالا به این فکر کرده بودید که چقدر مهمه ؟🥲🥲
واقعا خدا رو شکر ....
+ همه ی همدانی ها تو عدسی هاشون رب می کنن ؟
اونموقع ها که دبیرستان بودم عاشق شعر و ادبیات بودم.....
دلم می خواست یه نشریه ادبی تأسیس کنم به اسم "ایضاً لَهُ" ....
ممنون از زندگی عزیز که از شعر و ادبیات متنفرم کرد .....🙏🙏
شهرزاد تا حالا برای ۳ تا دانشگاه اپلای کرده و براشون نوشته که "دخترم و خاور میانه ای و ایرانی و محرومم و بدبختم ...." هر ۳ تا دانشگاه هم قبول کردن در خواستش رو و هزینه ها رو براش صفر کردن .....
از دوره های ابتداییش استفاده می کنه و بعد ادامه نمی ده چون اصلا ترم ۴ عه ....
هرچی می گم آقا نکن ... حالا مورد پیگیری اینترپل قرار می گیری گوش نمی کنه
تا حالا شده تو زندگیتون یه مشکل غیر قابل حلی معجزه بشه و حل بشه ؟
اگه خواستید تعریف کنید
می تونید ناشناس بنویسید حتی
واقعا احساس می کنم برای طی کردن دوره دانشجوییم نیاز به یه اسپانسر دارم ...
یا نیاز به وام دانشجویی بلاعوض🥲🥲
چی میشه واقعا اگه سالی ۵ میلیون بدن به آدم بگن چون تو دانشجوی خوب مایی دیگه ازت پس نمی گیریم ..... ؟
تازه من دولتی و روزانه ام از لحاظ مالی و هیچییییییی پول ندارممممممم
دانشجو های طفلی ای که آزاد می رن از کجا پول میارن ؟ 🥲
الان ۶ ماهه دارم کار می کنم هنوز حقوقم رو ندادن ...
باز زمانی که تو دانشگاه کار دانشجویی می کردم ماهی ۲۵۰ ... ۳۰۰ می دادن ، ۲ تا کتاب می شد بخری باهاش
الان که کلا هیچی ....
نمیشه هفهشتاد بیاد اسپانسر مالیمون بشه ؟
حالا درسم تموم شد کجا برم کار کنم ؟
چرا هرجا آدم می ره برای کار ، می گن حقوق نمی دیم عوضش رزومه میشه ؟
آخه سن من به رزومه جمع کردن می خوره دیگه ؟
همینطور بخوان ادامه بدن تا ۵۰ سالگی باید رزومه و سابقه کار جمع کنیم 😑😐
خواهر شهید مصطفی رضایی، شهید مدافع امنیتی که در ۳۳ سالگی در سال ۹۸ به درجه رفیع شهادت نائل شدند ..... :
من نمیگویم برادرم نماز شب میخواند یا مستحبات را کامل انجام میداد اما اهل انصاف بود. به پدر و مادرش هم احترام میگذاشت و این رفتارهایش در تمامی مراحل زندگی کاملاً برای ما اطرافیان مشهود بود. ضمناً خیلی کارمند منظم و منصفی بود. زمان کار برایش خیلی مهم بود. میگفت مردم از شهرهای مختلف مرخصی میگیرند و دنبال پروندههایشان میآیند و به موقع باید حاضر شوم. به من میگفت ما حقوق خوبی میگیریم و من راضیام. در حالیکه همکارانش از موقعیت اقتصادیشان گلایه میکردند. نگاه برادرم در این موضوع نشانه شکرگزار بودن و قانع بودنش بود. همیشه میگفت من چون راضی و شکرگزارم، پولم برکت دارد. برکت مالش را ما خوب دیدیم و درک کردیم.
بخت بد بین ، از سردبیر هم ناز می باید کشید .........
+ دستم رو سوزوندم ....
++ تازه دارم صبحونه می خورم .
+++ واقعا اینا چه اطلاعات ارزشمندیه که دارم در خدمت شما قرار می دم ؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
شما هم وقتی می رید توی آشپزخونه از ماتریکس خارج می شید ؟؟
من از صبح که بیدار شدم اونجا بودم تا همین الان
آخرش هم نفهمیدم چه کار کردم ....
یه غذای خیلی خیلی ساده درست کردم ...
گاز نابود شد 🥲🥲
فرش نابود شد 🥲........
آشپزخونه نابود شد ...........🥲🥲🥲
تازه برداشتم با خرده برنج هم پختمش...
بعد خرده برنج ها دم نکشیده ...🥲🗿🌿
دعا کنید خوب بشه تا بقیه میان 🥲🙏🌷
تازه صبح هم سردبیر خبری رو که ساعت ۴ صبح تایپ کردم دیده و گفته چه ارزشی داره وقتی از زمانش گذشته ؟🥲🥲
حالا درسته دیر شد ... ولی به من چه خب ......
بهش گفتم در شأن خبرگزاری ما نیست که به تقویم تبدیل بشه ..
جرئت ندارم ببینم چی جواب داده ....
خلاصه که همین
خدای عزیز من خیلی خیلی خیلی شکرت ❤✌
با یه نفر مصاحبه گرفتم خیلی عادی و حالا که دارم فایل رو پیاده می کنم گفتم برم تو ویکی پدیا سرچش کنم... دیدم رو به روی اسمش زده : "یک دانشمند سیاسی در ایران"
پانوشته: فصلنامه سیاست متعالیه؟
دو فصل نامه سیاست و فقه ؟
جایزه فارابی
کتاب سال ..
......
.............