گریه کردم که فقط زخم تنت خوب شود....
سه شنبه, ۴ دی ۱۴۰۳، ۰۶:۱۴ ب.ظ
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر قدحی از می کوثر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد
بشکند دستم اگر گوش من این را شنود
“پای مرکب به تنش وا شد” و بر سر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد
اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد
به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد
تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد
مرضیه نعیم امینی
- ۰۳/۱۰/۰۴
چه روضه ای ، چه روضه ای ، چه شعری ... به به 💔❤
یه صوتی بود ، نمیدونم صدای کی بود ، میگفت اگه بگن تمام کارهایی که در راه اهل بیت کردی ثوابی نداره ، میگم فدای سر اهل بیت ، ما واسه ثواب این کارا رو نکردیم ، ما تو دنیا لذت این کارو بردیم ..."گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد..."