🌤ماهشهر🛫🧳

آسمانی شو که از یک خاک سر بر می کنند بید های سر به زیر و سرو های سربلند

🌤ماهشهر🛫🧳

آسمانی شو که از یک خاک سر بر می کنند بید های سر به زیر و سرو های سربلند

پیوندهای روزانه

تا مغز استخوان تنها

جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۰۴ ب.ظ

چند شب پیش داشتم فکر می کردم اگر نباشم چه می شود

یک بشقاب در سلف دانشگاه کم تر شسته می شود 

یک نفر کم تر سر کلاس ها دست می گیرد و روی صندلی اش از ذوق آنچه می خواهد بگوید وول می خورد 

هفته ای یک بار هم کسی خانه را جارو نمی زند 

پول برق کم تر می آید چون هیچکس صبح تا شب پای شارژر و موبایل نمی نشیند 

۲۰۰ گیگ از بسته ی اینترنت ADSL آخر سال اضافه می آید 

شب ها تا صبح نور موبایل هیچکس از زیر پتو درز نمی کند و خواب کسی را آشفته نمی کند 

زرشک ها و رب انار ها دیر تر تمام می شود 

مامان ، بابا و برادرم کمی غمگین تر از قبل می شوند 

و مبینا....

دوستم 🌸🌱 از آن راه دور بغضش می شکند و شاید این بار چشم دیگرش هم میگرنی شود 

کسی در وبلاگم پست تازه نمی گذارد و شما روحیه هاتان با غم های من به هم نمی ریزد 

تو هم شاید دو سه ماه بعدش که به لست سینم شک کردی به صرافت بیوفتی که چرا صبا نیست

بعد تر در پیج این و آن سرک بکشی 

و شاید از 🌸🌱 بشنوی که مرده ام 

بعد مرخصی ای را که به زنده بودنم نگرفتی می گیری و گل های میخک قرمزی را که به زنده بودنم برایم نخریدی می خری و می آیی تا ببینی ام

نمی دانم گریه می کنی یا نه 

حسرت جانت را می سوزاند یا نه 

شاید حتی گریه هم نکنی و این بار هم حسی نداشته باشی به هیچ چی 

با خودت فکر میکنی خب این هم تمام شد 

لا اقل آنجا کسی اذیتش نمی کند 

از زری عزیزم می خواهم که  آیدی ات را از 🌸🌱 عزیزم پرس و جو کند و آدرس این وبلاگ را به دستت برساند 

توی کشو ام چند تا ماژیک هایلایت و مداد و سر مدادی به شکل دایناسور هست  

یک سر کلیدی و یک راهب روز های آفتابی 

آنها را برایت خریده بودم که درس بخوانی و آقای وکیل شوی و به آرزو هایت برسی 

چند سال بعد از من که درگیر زن و بچه و قسط های وام اخیرت هستی بین شلوغی های میزت یادت بیوفتد به دختری که هرچند به چشمت قشنگ نبود اما قشنگ می خندید 

اگر برایم فاتحه بفرستی سخت ممنونت می شوم 

بچه تر که بودم سینمایی ای دیدم به نام "دایه مکفی" 

دایه ای که بچه ها از او می ترسیدند. 

یک جای فیلم دایه مکفی گفت: ( تا وقتی دوستم ندارید هستم ، روزی که دوستم داشته باشید می روم.)

مرگ هم همینطور است

جایی که عاشق مرگی زندگی می کنی 

وقتی عاشق زندگی شدی می میری 

مثل حالا 

که دختر ۱۸ ساله ی غمگینی هستم با گذشته هایی تلخ که به زور از پس پاس کردن درس های این ترم بر می آید و به هر دری می زند که بمیرد.... زنده می مانم. 

شبی که زن xy ساله ای باشم که در شغلش به جایی رسیده و دارد فکر می کند صبح که بیدار شد برای شوهر مهربان و بچه های باهوش و قشنگش چه غذایی بپزد .... می میرم.

زندگی همین است 

مگر عشق من دست و پا گیر آزادی ات نبود 

مگر نمی خواستی  بروی 

مگر این نبود که کنار من حس آرامش و خوشبختی نمی کردی؟

مگر عجله نداشتی که جام تلخ "خداحافظ "را زودتر به کامم بنوشانی 

حالا برو 

به آرزویت رسیدی دیگر 

از دنیای بدون من لذت ببر

از آدم هایی که غیر از من تا پای جان می خواهندت 

مشکل من بودم 

که حل شدم.

 

برایم مهم نیست 

هیچ چیز برایم مهم نیست 

حقیقتا هیچ چیز.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۹/۱۸
هیپنو تیک

نظرات  (۵)

۱۸ آذر ۰۱ ، ۱۴:۴۹ زری シ‌‌‌

میتوانیم کمی تلاش کنیم که بعد از مرگ مان ، دنیا به پشمش نباشد

خودمو میگم چون شاید بعد مرگم از مشکلات دنیا کم بشه اصن /: 

پاسخ:
حقیقتا برام مهم نیست دنیا به پشمش باشه یا نباشه 

دور از جونت

دور از جونت صبا

نزن این حرفها رو

بمیری برای اینکه لحظه ای کسی متاثر بشود یا نشود؟

اصلا عاقلانه نیست

سن تو که بودم یک نفر خیلی دلش میخواست دوستش داشته باشم

فوق العاده هم دوست داشتنی بود حالا که میبینم

اما در قلبم به روش قفل شده بود

اتفاقا ه مون روزها هم توی یک تصادف فوت کرد

تمام محله مون داغدارش شدن الا من

که فکر میکردم مردن آخرین ترفندش بوده برای به دست آوردن دل من

مرد و قفل دل من به روش باز نشد

بس که بی لیاقت بودم

خیلی زیاد بود از سر من

شاید نشده تا حالا دوستت داشته باشن و دوستشون نداشته باشی

والا میفهمیدی هر کی تو رو نخواست از بی لیاقتی خودشه

پاسخ:
هی چقد خوشبخت بود که فوت شد 
حداقل مغرور از این دنیا رفت 
چرا تا حالا شده 
A
خیلی دوسم داشت ولی من دوسش نداشتم
روزی ۱۱ بار ۱۶ بار زنگ می زد 
هر روز ۵ صبح که می رفت پادگان 
هر شب که از پادگان خسته میومد 
اولین کسی که بهش پیام می داد من بودم
تو عمرم به هیشکی به اندازه ی اون نگفتم دست از سرم بردار ما به درد هم نمی خوریم اصلا 
واسه پیام ندادن به هیشکی به اندازه ی اون بهونه نمیاوردم 
ولی اون خیلی صبور بود 
هروقت اذیتش می کردم به جای اینکه جوابم رو بده سکوت می کرد تا نرم 
بعد همه ی تلاشش رو می کرد که آرومم کنه هرچند خودش شکسته بود 
گفتم من باهات بازی می کنم گفت من می خوام باهام بازی کنی فقط بذار بمونم 
خب منم گذاشتم بمونه 
بعد از چند ماه به خودم اومدم دیدم به خاطر اینکه حس خوب بهم می ده و دوسم داره نگهش داشتم
به خودم گفتم اونم حق زندگی داره حق داره کسی عاشقش باشه 
گفتم یه روز بیا ببینمت و اون روز بهش گفتم نمی خوام دیگه با هم باشیم 
خیلی ناراحت شد ولی حتی اونروز هم چیزی نگفت :) 
فقط خندید که من شاد باشم 
و چند تا دستبند که توی پادگان برام درست کرده بود رو بهم داد 
گفت دوسم داشته و داره و اگه با کس دیگه خوشبخت می شم از درون می شکنه ولی در نهایت آرزو داره خوشبخت باشم 
اونروز دلش می خواست واسه آخرین بار بغلم کنه ولی حتی اینم نذاشتم 
وقتی داشت می رفت رومو بر نگردوندم رفتنش رو نگاه کنم 
وقتی اومدم خونه جواب تلفن هاشو ندادم 
و جواب پیامک هاشو 
ولی اونروز یه اتفاق عجیبی افتاد 
واسه اولین بار دلم واسش تنگ شد 
فهمیدم نمی تونم بدون اون زندگی کنم 
فهمیدم اون بود که همیشه زندگیم رو رنگی می کرد 
با حقیقت سیاه سفید دنیا بدون اون مواجه شدم 
بهش زنگ زدم گفتم عاشقت شدم :)))
و از اون روز سعی کردم به خاطرش گذشت کنم که بدونه قدر خوبی هاشو می دونم 
هر طوری می شد کنارش می موندم 
دیگه اون دختر لوسی نبودم که اگه حرف هاش اجرا نمی شد قهر می کرد و می گفت باهات تموم می کنم 
اگه نگران این هستید که خیلی اذیتش کردم و اینا باید بگم بعدا براش جبران کردم😐😂 
باور نمی کنم دوستم نداشته باشه 
حس درونیم با چیزی که واقعا رخ داد تفاوت می کنه 
مگه خودشو نکشت که به دستم بیاره 
حق نبود ساده از دستم بده 
من خیلی بدی ها داشتم و دارم 
ولی غیر از اون یه بار دیگه نرفتم 
کنارش موندم 
آدما وقتی می فهمن موندنی هستی و دلت گیر کرده عوض می شن 
وقتی خیالشون راحت شد از بودنت 

هنوز عشقمه ربطی نداره 
که تموم شده رابطمون:)

ببخشید سرتون درد اومد مامان 
شما بی لیاقت نبودید دور از جونتون


محکم باش

احتمالا برای روزهای  سخت بهت نیاز داشته

نموندنشم به دلیل ضعفش بوده

پاسخ:
ضعف تو چی؟

ضعف در مردانگی

۱۹ آذر ۰۱ ، ۱۱:۴۴ خانم خوشبخت خانم خوشبخت

چقدر قشنگ و با احساس

پاسخ:
شما لطف دارید خانم خوشبخت^^🍭❤💕❣👑

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">