🌃ماهشهر🌙

آخرین منزل ما کوچه‌ی سرگردانی است در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم

🌃ماهشهر🌙

آخرین منزل ما کوچه‌ی سرگردانی است در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم

🌃ماهشهر🌙

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادة سه‌شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به‌ آیینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره‌بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت
بی‌تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد.......




فاضل نظری

پیوندهای روزانه

۳۰ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

از لحاظ روحی نیاز دارم یه نوجوون ۱۴ ساله بودم که دغدغم این بود پروفایلم رو عکس جوکر بذارم که گنگ به نظر برسم و بی صبرانه منتظر فردا بودم تا با همکلاسی هام از جذابیت های امیر ۱۵ ساله که به تازگی همسایمون شده بود حرف بزنم .

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۲۲:۳۵
ماه زده

۱۱ ماهه دارم سعی می کنم به حرفت گوش کنم

دارم سعی می کنم فراموشت کنم 

دیپلم گرفتم

کنکور دادم

رفتم دانشگاه

نقاشی کشیدم 

کتاب خوندم 

تحقیق کردم 

چرا فکر می کنی من همونجایی که رفتی ایستادم و به تو فکر کردم

من ۱۱ ماهه هر کاری کردم که فراموشت کنم 

نشد.

برو کل دنیا رو بگرد 

با همه ی دختر ها قهوه بخور 

تا ته شغلت پیشرفت کن

با همه ی آدم ها گرم بگیر 

آرزو هاتو تبدیل کن به خاطره 

با هرکس که فکر می کنی آدم درستیه طرح دوستی بریز 

همه ی آدم هایی که به نظرت اذیت کنندن (مثل من) از زندگیت حذف کن 

می دونی آخرش چی میشه 

همه تنهات می ذارن 

می دونی که این کار رو باهات می کنن 

آخرش فقط منم که منتظرت موندم 

نمی خوام منتظرت بمونم نمی خوام

می خوام یه بار برای همیشه جوری بی خیالت شم که فکر کنی از چشم عالم و آدم افتادی 

من نمی خوام منتظرت بمونم

دلم اینجا ایستاده 

نمیاد خونه 

می گی چیکار کنم 

بدون دلم برم 

من بهش احتیاج دارم

آدمی که عاشقش شدم 

شبیه تو نبود 

اینقد سرش شلوغ و درگیر کار نبود 

بد اخلاق نبود 

مشکوک نبود 

براش شبیه یه گزینه نبودم

آدمی که من عاشقش شدم آدم رفتن نبود 

از موندن نمی ترسید

کنارش می تونستم راحت خودم باشم 

مجبور نبودم رو تک تک حرفهام فکر کنم که ناراحت نشه و خودشو ازم نگیره

آدمی که عاشقش بودم لباس هاش ست نبود

عطر هاش گرون نبود ساعت چند میلیونی نداشت 

خونه نداشت 

لباسهاش بوی نخ می داد و یه عطری که هیچوقت پیداش نکردم

من عاشق عینکی بودنش شدم که چشمای عسلیشو قاب می کرد

نمی خواست واسه با کلاس تر شدن چشم هاشو عمل کنه

منو با هر ظاهری که داشتم دوست داشت

نه با بینی عملی و آرایش و لباسهای شیک تر 

بهت گفتم الان خوابی 

وقتی بیدار شدی دلت برام تنگ میشه 

این تو نیستی

بلند شو 

بلند شو

هانی بلند شو من دارم کابوس می بینم یا تو؟

 

 

 

 

پانوشته:

 

تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۲۱:۲۵
ماه زده

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۱ ، ۱۴:۳۵
ماه زده

چیزی که هرگز نفهمیدم این بود که از همان بچگی 

وقتی خیال اذیت کردن کسی به فکرم می رسید 

حتی قبل از عملی کردنش 

به همان شیوه 

نه یک بار ، دست کم ۳ ۴ بار آن بلا سرم می آمد 

آنقدر که از نیت خصمانه ام با سر شکسته و لباس خاکی بر می گشتم 

اما کسانی که نقشه هایشان را برای اذیت کردنم مو به مو پیاده کردند 

آتشم زدند 

و به عمق دره ای که ایمان دارم حقم نبود پرتم کردند هیچوقت تقاص کارشان را پس ندادند 

از آن به بعد خوش تر و خرم تر شدند 

موفق تر شدند 

ککشان هم از آزردگیم نگزید 

خاله ام اینطوری است که اگر کسی کوچکترین ظلمی به اش بکند و دلش آزرده شود 

طرف تا نیم ساعت دیگر اشک ریزان تماس می گیرد 

یا خانه اش را دزد زده یا پای دخترش در تصادف شکسته یا شغلش را از دست داده 

اما دل من انگار دل نیست 

اگر زخم شود 

بشکند 

شکسته هایش زنده زنده در آتش بسوزد 

به خاکستر تبدیل شود 

فردی که دلم را شکسته خاکسترش را هم در باد فوت می کند و خوشحال و خندان دنبال زندگی اش می رود 

هیچوقت هم ندایی درونش فریاد نمی زند که اشتباه کردی 

مردم این کار را به سادگی آب خوردن انجام می دهند 

انگار آزردنم بهترین کار دنیا بوده که باید از پسش بر می امده اند 

انگار بابتش مدال طلا به گردنشان می اندازند یا پیتزای مجانی می دهند 

خیلی دلم می خواست حالا که نفرین نمی کنم کارما یا چیز هایی از این دست بهشان برسد و وجدانشان را بیدار کند 

اما نمی رسد 

در عوض کارمای کارهای بد آنها باز هم به من بر می گردد 

چطور ممکن است در طبیعت عمل و عکس العمل هر دو متوجه یه شئ باشد؟ 

این حق نیست

مگر در حدیث ها نیامده که هرکس دل مومنی را بشکند مثل این است که ۱۰۰۰ فرشته ی خدا را به قتل رسانده باشد و کعبه و بیت المعمور را ویران کرده باشد ؟ 

می گویم شاید دلم نشکسته 

شاید ادراک من از غم وهم است شک است ظن است یقین نیست

شاید من فکر می کنم که حقم ضایع شده 

شاید دل من دل نیست 

تکه ای حلبی زنگی یا مثل آن است که لرزیدن یا نلرزیدنش توفیری برای کسی نمی کند 

شاید هم مومن نیستم(که نیستم)

وگرنه کسی که ۱۰۰۰تا فرشته را شهید کرده باشد روز به روز شادتر و موفق تر و محبوب نباید بشود.... نباید 

اگر هم زمین گرد است من تا حالا ندیده ام 

نوشته اند دعای فرد دلشکسته بالا می رود 

ولی من دعایی نکرده ام

دعایی به نظرم نمی آید که بکنم 

بگویم چی 

خدایا با ۲ چشم باز در چاه افتادم 

خدایا غمگینم 

خدایا حقم را بگیر؟ 

خدایا خودت همه چیز را دیده ای و از همه ی زوایای پنهان و آشکار مخلوقاتت خبر داری 

از حال من و آنچه بر دیگران گذراندم و بر من گذشت هم خبر داری 

همه چیز را به اختیار خودت می گذارم همه چیز را 

چون تو همه چیز را دیده ای غمی نیست 

 

 

شاید کارما و مجازات عمل در دنیا وجود داشته باشد 

شاید هم نه 

شاید یک روز به تاوان کار هایمان برسیم 

شاید هم هیچوقت اندوهی  که در قلب دیگران ایجاد کرده ایم حس را نکنیم

بله ممکن است که کسی را بیازاریم و هرگز در دنیا آزرده نشویم 

اما باز هم بیایید این کار را نکنیم 

این کار کار خوبی نیست 

ما سال ها در آرامش و بی خبری زندگی مان را می کنیم 

یک نفر سال ها در آتش خودش می سوزد و بقایای دردناکش زیر دست و پای لحظه ها لگد می شود 

این کار را نکنیم 

خداوکیلی 

حق نیست 

این کار را نکنیم ..... .

 

 

 

 

 

  

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۱ ، ۰۰:۵۹
ماه زده

.I hope you feel surrounded by much love

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۰۱ ، ۱۵:۵۰
ماه زده

❗️نوشته بود:
"گربه ام خیلی تنهاس، خودش خودشو بغل میکنه و می‌خوابه!"
منم همینطور گربه.. منم همینطور..

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۰۱ ، ۰۰:۴۴
ماه زده

هر روز امتحان نمی گرفت

می گذاشت کمی زندگی کنیم برای خودمان 

چرا همیشه باید صبر کنم 

چه معنی دارد آدم همیشه در مصیبت غوطه بخورد که تازه صبر مربوطه اش هم به قاعده ی مصیبتش از آسمان نازل شود 

حاجی شاید یکی واقعا نخواد دیگه صبور باشه 

این چه فاکینگ حلقه ی باطلیه 

صبر 

صبر صبر صبر صبر

کمی رسیدن 

غم صبر صبر 

صبر 

تا بی نهایت صبر 

آدم پارچ پارچ HF سر بکشد یک وقت هایی صبر نکند 

حتما می پرسید برنامه ات چیست؟ 

برنامه ام این است که باز هم صبر کنم 

از رحمت خدا نا امید نیستم 

خدا خودش گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را 

خدا زیر وعده هایش نمی زند 

به امید روزی که بساط مصیبت و صبر از دنیا برچیده شود 

و خدا غم را به هر نحوی که خودش می داند و ما نمی دانیم از همه ی دل ها پاک کند 

هرچه بیشتر می گذرد بیشتر می فهمم این دنیا به هیچی نمی ارزد و چیزی نیست جز یک برگه ی امتحانی بلند بالا 

دنیا محل گذر است 

اما از روضه هات نه 

هیچ چی نمی دانم

خدا را به خاطر هرچه که داد و هرچه که گرفت شکر

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۲۱ آذر ۰۱ ، ۱۸:۳۰
ماه زده

به بعضی سلبریتی هایی که از دزد گردنبند و موبایلشاننمی گذرند برای قاتل بچه های مردم #اعدام_نکنید می زنند. 

آقای مهراب قاسم خوانی، شما از جرم سارق گردنبند دخترتان که گردنبند را پس داد و مثل ابر بهار گریه می کرد که "مرا ببخشید . اشتباه کردم . دیگر تکرار نمی کنم" در نگذشتید!

گفتید همه چیز را قانون باید تعیین کند !!! 

حالا برای قاتل بچه های مردم #اعدام_نکنید راه می اندازید؟ 

بچه ی خودتان را بگذارید جای جوان هایی که مظلومانه پر پر شدند تا شما و من آسوده در خیابان ها قدم بزنیم . 

به هیچ وجه در حدی نیستم که از درگذشت و اجرای حکم فرد دیگری خوشحال باشم.  مایه ی تاسف است که برخی جوانان آنچنان مسخ صحبت های رنگارنگ مشتی سلبریتی نادان می شوند که دست به ارتکاب جرم می زنند که منجر به جزای ایشان می شود . 

خون جوان اعدام شده متوجه تک تک افرادی است که هیزم در آتش انداختند و آنقدر تحریک کردند که خانواده ی خود و دیگری را داغدار کردند .

طناب دار شمایید 

شما او را تا لب پرتگاه هل دادید 

تقصیر خودتان را گردن بگیرید 

 

 

 

 

پانوشته: منظورم از شما آقای قاسمخانی نبود .همه ی آنهایی که حتی با یک نگاه ، با یک لایک با یک ابراز موافقت این جوان ها را به سوی ارتکاب جرم هل دادند مقصرند.  

 

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۲ ۲۱ آذر ۰۱ ، ۱۳:۱۲
ماه زده

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۱ ، ۰۲:۲۴
ماه زده

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۰ آذر ۰۱ ، ۱۴:۲۱
ماه زده