انتخابات تموم شد
یه عده رأی آوردن یه عده رأی نیاوردن
خوش به حال اونایی که رأی نیاوردن
یه عده رأی ندادن یه عده رأی دادن
خوش به حال اونایی که رأی دادن
تشکر می کنم از اونایی که رأی دادن و فهمیدن چرا دادن
تشکر می کنم از اونایی که رأی ندادن و فهمیدن چرا ندادن
هر دو گروه صدای خودشون رو به مسئولین رسوندن
باشد که گوش شنوایی باشد ....
کار های سیاسی موقتاً تموم شد
بنر ها برداشته شد
پروفایل ها عوض شد
دعوا ها پایان پیدا کرد
پیام های تواصی سین نشده پاک شد
فوروارد ها متوقف شد
انجمن ها پراکنده شدن
توی گروه ها به جای دعواهای سیاسی خرید و فروش بلیت کنسرت و کتاب دست دوم شروع شد
همه چی برگشت سر جای خودش
و بی خانمان هنوز خانه نداره
کارتنِ کارتن خواب به لطف بنر های کش رفته کمتر زیر بارون خیس میشه
زن سرپرست خانوار برای صبحونه ی فردا صبح بچه هاش نون تو سفره نداره
جوونی که هفته ی پیش این ساعت تو سایت ها دنبال کار می گشت هنوز داره دنبال کار می گرده
زنی که همسر نازنینش توسط اشرار شهید شده بود هنوز داره گریه می کنه
قرار نیست این یه پست اجتماعی باشه
مشکلات شخصی دارم
مثلا این درگیری هم تموم شد
و هنوز تنهام
هنوز بی مصرفم
بین بچه های دانشگاه نامحبوب تر از قبلم
تو خونه بدون استفادم
حوصله ی کتاب خوندن ندارم
حوصله ی فیلم دیدن ندارم
بدون هدف تو گوشیم
پول ندارم
هنوزم بی کارم
فراموش شده ام
نادیده گرفته شدم
از یاد رفتم
خستم
حوصله ندارم با استاد حع م رو به رو بشم . داره اذیت می کنه . کم مونده بگه نفری ۱۰۰ تا شلاقتون می زنم هر ۱۰۰ تا شلاق ۲۵ صدم
بسیار احساس بی مقداری دارم
و احساس گناه
وقتی فرضا می خوام به فلان چیز برسم و تو کانال ها یا اینور اونور می بینم یکی که ازم بزرگتره بهش نرسیده . مثلا ۲۸ سالشه ۳۴ سالشه ۴۵ سالشه به اون چیز نرسیده به خودم می گم یعنی این همه سال باید صبر کرد ؟ اون آدم تو همه ی این سال ها چی بهش گذشته ؟ چه رنجی کشیده تو تک تک این لحظه ها ؟
بعد می گم اوکی تو هم خودت رو آماده کن برای این سال ها
از طرفی خیلی ها با سن پایین تر از من هم بهش رسیدن
نمی دونم
واقعا ایده ای ندارم
ما برای هدفی آفریده شدیم
و باید بهش عمل کنیم
اما واقعا از زندگیمون لذت می بریم ؟
می دونم خیلی مشکلات هست که الان نداریم و خیلی از بلا ها که خدا ازمون دور کرده
بابت همه ی داشته ها و نداشته هام خدا رو شکر می کنم
مشکل از خودمه
که چیز هیجان انگیزی تو زندگیم نیست
و علاقه ای هم ندارم که باشه :))))))
آ.....
دیگه چی ؟
دوشنبه ان شاالله قراره بریم راهیان نور
برای اولین بار می خوام برم
از شروع شدن هایی که آخرش تموم شدنه متنفرم
پس چون بیشتر شروع ها پایان داره از بیشتر شروع ها متنفرم
دلم یه چیز قاطعانه و قطعی می خواد تو زندگی
اگه امروز دوسم داره فردا هم داشته باشه
اگه امروز خوشحالم فردا هم خوشحال باشم
اگه امروز بارون میاد فردا هم بیاد ......
از دوست داشتن کسی که فردا خیانت می کنع یا می ره یا یه خوشگلتر پیدا می کنه متنفرم
از هر لحظه بودن کنار عزیزانم که ممکنه یه روز نباشم یا نباشن غمگینم
از سفری که تموم میشه
از دوستی هایی که تموم می شن
بدم میاد
دلم می خواست یه قطعیتی بود ..........
از مادر نزاییده کسی وقتی مردم ناراحت باشه !!
اونایی که به خاطر غرور یا احساس گناه یا احساس خاص بودن یا خانوادشون یا به هر دلیل بی مصرف دیگه ای که به در خودشون می خوره فراموشم کردید!!!امیدوارم بیاید سر خاکم!!!
تو این پست حرف دیگه ای ندارم.
رفقاتون که معتقدن همه چی گل و بلبله تو چرا سیاهنمایی میکنی بدبخت؟ قصدت زیر سوال بردن اقدامات شکوهمند این حکومت شکوهمنده؟ اف بر تو که داری تو زمین دژمن بازی میکنی! اف بر تو!