باید از ماهی بخواهم راز دریا را اگر......
يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۵۶ ب.ظ
حتی بهرغم منظرههایی که محشرند
همواره چشمهای تو یک چیز دیگرند
تندیس یادبود خدا در زمینی و
اعضای تو تراشهای از سنگ مرمرند
بوسهست نام تکتک آن میوهها که من
در هر زمان بچینمشان، باز نوبرند
آزادم و در اوج رهایی اسیر تو
دستان من شبیه به بال کبوترند
هر چشم و گوشبسته که دیدم دچار توست
انبوه عاشقان تو هم کور و هم کَرند
در عشق جای داد و ستد نیست، غالبا
دل میدهند و در عوضش دل نمیبرند
ما را چه ساده سکهی یک پول میکنی
این روزها که ناز تو را خوب میخرند!
جواد منفرد
۰۲/۰۵/۲۹
مشکوک می زنی صبا :xdxd