دریای بی قراری ما را قرار نیست هرگز به هیچ جا نکند منزل آفتاب
نمی دونم چرا اینقد نگرانم
نمی دونم نگرانی یا بی قراری
یا استرس ؟
امروز دارم به خودم می گم آخه چیزی که نشده و نمی خواد بشه
نمی فهمم چرا اینطوری ام
آدمی هم نیستم که برای امتحان استرس داشته باشم که بگم واسه اونه مثلا
این مدلی هم نیستم که بگم نگرانم پس حتما اتفاق بدی میوفته
نه... هرچی خدا بخواد
احتمالا ترکیبی از چند تا احساس باشه
اما هرچی هست نه می تونم بشینم
نه می تونم راه برم
نه می تونم خونه بند باشم
نه می تونم برم بیرون
نه می تونم تو لحظه زندگی کنم
نه می تونم به گذشته فکر کنم
نه به آینده
و در مجموع یه حال کصافتیم..........
یه هفته کمتره که اینطوری ام
حتی نه خواب دارم نه بیداری
تو خواب هم بیدارم و نگران....
پا نوشته : آمریکای کصافت صدام بی لیاقت!
امیدوارم طول نکشه.. تا دو هفته نشونه مورد خاصی نیست.. بیشتر بشه دکتر لازم میشی..