پری قصـه های کودکــی ام ! قالــی دستباف ِ تزیینی!
چون قصه میبرند دهان بر دهان تو را
سخت است این که بشنوم از دیگران تو را
در حجلهی خیال، عروس منی هنوز
هرچند دیگری بکشد درمیان تو را
عمری میان سینهی تنگم نشاندهام
ای با نفسنفس زدنم توامان، تو را
یک اتفاق ساده رساندت به من ولی
یک اتفاق سادهتر و ناگهان تو را
ای سیب سرخ دورتر از دستچیدنم
تقدیر چید و داد به آب روان تو را
از هر کرانه تیر دعا را چه فایده
گم کرده ام منی که در این بیکران تو را
معشوقهی زمینی من باش تا ابد
راضی نشو طلب کنم از آسمان تو را
پژواک نالههای مرا خوب گوش کن:
تنها تو را، همیشه تو را، بیگمان تو را...
مجید آژ
خیلی قشنگ بود