سرگشاده از یک دانشجوی شهرستانی به تهرانی ها
سلام برادر و خواهر عزیز تهرانی ام
حال شما چطور است ؟
روز هایتان چطور می گذرد ؟
شب هایتان چه ؟
درس هایتان چه ؟
جنس دغدغه هایتان هم مثل خودتان تهرانیست؟
فریاد عدالت خواهیتان هم مثل خودتان لهجه ندارد ؟
آینده ی تان به روشنی شب های پایتخت است ؟ یا مثل ما شهرستانی ها سایه روشن کارمندی و دبیریست یا مثل آن دهستانی ها تیره و تاریک است ؟
گوش های مسئولان چطور ؟ به لهجه ی ترکی و اراکی و همدانی ما آشنا نیست که تنها صدای مطالبه گری شما تهرانی ها را می شنود؟
نشریات دانشگاه شما هم مثل دانشگاه ما به تعداد سبیل های گرو گذاشته ی سردبیر چاپ می شود ؟ یا با با هر تیراژی که خودتان بخواهید ؟
تشکل های شما هم موازی کارند یا همه موثر و هم راستا کار می کنند ؟
از کانون های فرهنگی تان چه خبر ؟ ویراستاری معاونت فرهنگی را می کنند یا خودشان صاحب رای و نظر و بیانیه و عقیده اند ؟
مسئول های سیاسی دانشجویی شما هم بعد از انتقاد آب خنک و کمپوت آناناس می خورند ؟ یا در جلسه ی رسمی با حضور دکتر فلانی لوح تقدیر و دعوتنامه ی همکاری دریافت می کنند ؟
شما هم کار دانشجویی هایتان هر سه دقیقه هزار تومن می افتد ؟
شما هم کار دانشجویی هایتان تایپ و پاور پوینت و اتوماسیون اداری کارمند هاست ؟
یا در دفتر اساتیدتان پروپوزال و پژوهش تنظیم می کنید ؟
شما هم مثل ما از صبح تا شب در دانشگاه کفش پاره می کنید تا یک پیام را به دیوار دانشجو بچسبانید ؟
شما هم مثل ما می دوید ؟
شما هم مثل ما نمی رسید ؟
در زمانی که شما رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و سخنگوی کمیسیون اقتصادی و وزیر امور خارجه را راه و بی راه به دانشگاهتان دعوت می کنید و صندلی داغ با اسانس چای آویشن برگزار می کنید ما اینجا تی بگ های چای دبش را در ترموست ها دم می کنیم و باقیمانده ی سبیل سردبیر سطور بالا را نزد اساتید گرو می گذاریم تا با ۱ ساعت گفتگو ما را به فیض اکبر نائل کنند و به خواب خرگوشی انفعال دانشجوی شهرستانی سیخونک بزنند ......
در زمانی که شما تهرانی ها آجر های آینده ی تان را با بلند پروازی بر شانه های ادوار سیاسی ، علمی ، اقتصادی کشور می چینید و برای خودتان کسی می شوید ما صبح تا شب در دانشگاه های شهرستان خاک بازی می کنیم و فردا صبح می بینیم که موج محافظه کاری و عافیت طلبی اساتید قلعه ی فقیرانه ی شب های قبلمان را هم خراب کرده ............
چرا بستر اندیشکده ی حکمرانی که برای یک دانشجوی نوعی دانشگاه امام صادق ع هست ولی برای دانشجوی همان رشته در دانشگاه شیراز نیست ؟
چرا دست یک دانشجوی اقتصاد دانشگاه کردستان به پایین ترین شاخه ی رده های اقتصادی مملکت هم نمی رسد ؟
چرا بوی استخدام و مدارج عالی به مشام یک دانشجوی دکترای علوم پایه ی دانشگاه ایلام نمی رسد ؟
چرا با وجود تمام بیانیه های نخبگانی جامعه اسلامی دانشگاه اصفهان تنها مطالب هزار من n غاز فلان تشکل دانشگاه امیرکبیر دیده می شود ؟
چرا آرمان خواهی بچه های دانشگاه یزد را یک وبلاگ شخصی هم پوشش نمی دهد اما در دانشگاه علم و صنعت خاکی شدن یک آبنبات قهوه پس از سقوط شکوهمندانه از دهان یک استاد خبرگزاری فارس و ایرنا و ایسنا و ایمنا را ردیف می کند ؟
چرا در پاسخ به مطالبه ی به حق دانشجویان دانشگاه اقلید مدیر اداره آب منطقه ۴ شیراز هم پاسخگویی نیست اما با باز شدن بند کفش باغبان دانشگاه تهران نمایندگان مجلس در همدردی با این ضایعه ی بزرگ توئیت می زنند ؟
تیغ میزان را بیاورید
آب و هوای شما البرز نشین های دماوندی اگرچه از ما زاگرس نشین های شمال خراسان تا بکران و الوند و اشترانکوه و هزارمسجد بهتر است ؛
اما به خالق آفتاب قسم.......
که خونتان از خون ما رنگین تر نیست..!
- ۰۲/۱۱/۲۵
مایی که به تک تک دانشگاه های وزارت علوم حسادت میکنیم 🤣🤣🤣
میدونستی عمده مطلبهگریهای ما در خصوص دانشگاهمون فقط روخوانی بیانات رهبره؟
مسئولین موقع شنیدنش فقط سر تکون میدن و در زبان «چشم چشم» و در ذهن « به کتفم به کتفم میگن»
ولی اونایی که از صحبت ابا نمی کنن رسما همون متن بیانات رو به چالش میکشن و مخالفت میکنن و میگن نه کی گفته باید همچین باشه؟
دیگه دیگه :)